مدافعان ولایت

تاپرچم ولایت رابه صاحب امامت نرسانیم،آماده ایم تابجنگیم

مدافعان ولایت

تاپرچم ولایت رابه صاحب امامت نرسانیم،آماده ایم تابجنگیم

مدافعان ولایت

هدف سایت آماده سازی جوانان غیور اسلامی برای دفاع ازحریم ولایت است وما زما میتوانیم به هدفمان برسیم که باسرمشق گیری ازقرآن واهلبیت وپیروی ازفرمایشات مقام عظمای ولایت راه راروشن سازیم تادر تاریکی های جهل ونادانی هدفمان راگم نکنیم.

****لطفا نظرات خودراباما مطرح کنید****

زندگینامه شهید حسن باقری(حسین افشردی)

شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ب.ظ

 

v     مشخصات:

نام : غلامحسین (حسن)
نام خانوادگی : افشردی(باقری)
تاریخ تولد: ۲۵ اسفند سال ۱۳۳۴ هجری شمسی (سوم / شعبان / ۱۳۷۵ ه- ق)
تاریخ عضویت در سپاه : اوایل سال۱۳۵۹ هجری شمسی
تاریخ ورود به عرصه جبهه های نبرد : اول مهرماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی

v     برخی از مسئولیت ها :

معاونت ستاد عملیات جنوب
-
فرمانده محور دار خوین در عملیات ثامن الائمه (علیه السّلام)
-
معاونت فرماندهى عملیات طریق القدس
-
فرماندهى قرارگاه نصر در عملیات فتح المبین، بیت المقدس، رمضان
-
فرماندهى قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهى کل در قرارگاههاى جنوب
محل شهادت : خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه)
تاریخ شهادت : شنبه ۹/۱۱/۱۳۶۱ هجری شمسی

v     تولد و کودکی

در روز ۲۵ اسفند سال ۱۳۳۴ هجری شمسی در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام ) در حوالی میدان خراسان تهران چشم به جهان گشود. والدینش به عشق و محبت اباعبدالله‌الحسین(علیه السّلام) و از باب تیمن و تبرک، نام «غلامحسین» را بر او نهادند و به دنبال آن در سن دوسالگی در سفر کربلا او راه همراه خود بردند.
پدرش که در تربیت وی، جدیت زیادی داشت از همان طفولیت او را با خود به مسجد و هیات و مراسم عزاداری سرور شهیدان می‌برد. این حضور معنوی باعث شد که او در آن ایام عضو فعال و موثر هیات نوباوگان محبان‌الحسین(علیه السّلام)گردد. غلامحسین دوره دبستان را در مدرسه مترجم‌الدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی تهران به پایان رساند.

v     نحوه شهادت:

پس از عملیات رمضان در شهریور ماه ۱۳۶۱ که مقارن با ایام حج بود، در پاسخ به پیشنهاد یکی از دوستانش جهت عزیمت به سفر حج گفته بود:
هنوز که کار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاک ماست، بروم به خدا چه بگویم؟ وقتی می‌روم که حرفی برای گفتن داشته باشم.
چند ماه پس از این صحبت در روز شنبه نهم بهمن ماه ۱۳۶۱ در طلیعه ایام مبارک دهه فجر در حالی که تعدادی از همرزمان و همسنگرانش به دیدار حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) شتافته بودند، او برای شناسایی و آماده‌سازی عملیات والفجر مقدماتی به همراه تعدادی ازنیروهای سپاه در خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه) در سنگر دیده‌بانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و همراه همسنگرانش شهیدان مجید بقایی، رضوانی و به لقاءالله شتافت.
آخرین کلامی که از این شهید بزرگوار شنیده شد پس از ذکر شهادتین، نام مبارک امام شهیدان، حسین(علیه السّلام) بود.
شهید باقری در همه مدت حضورش در جبهه‌های جنگ تنها یکبار، آن هم به مدت پنج روز برای ازدواج، از جنگ جدا شد و به جهت عشق به حضرت امام زمان(عج) نام نرگس را برای تنها فرزندش برگزید.

v     فرازهایى از خاطرات همرزمان شهید

پس از عملیات امام مهدى (عج) نگاهم به شخصى افتاد که سطلى به دست گرفته بود و فشنگهاى روى زمین را جمع مى کرد. این شخص کسى نبود جز برادر باقرى که مى گفت:
«اینها حیف است و باید از آن استفاده کرد.»
-
وقتى راجع به عملیات یا مسائل کارى انتقاد مى کردیم با مهربانى مى گفت:
«بسیار خوب، حالا شما بیایید و کار را دست بگیرید و درست کنید، چه فرقى مى کند»- در عملیات بیت المقدس وقتى یکى از تیپها در وضعیت دشوارى قرار گرفته بود، فرمانده آن در اثر فشار مشکلات مى گوید: «مگر بالاتر از سیاهى هم رنگى هست؟» شهیدباقرى پاسخ مى دهد:
«آرى، بالاتر از سیاهى، سرخى خون شهید است که روى زمین مى ریزد، قوه محرکه شما خون شهدا است.»
-
پس از فتح خرمشهر بارها تذکر مى داد:
«برادران! مبادا غرور این پیروزیها شما را بگیرد، خودتان را گم نکنید، فکر نکنید ما این کار را کرده ایم، همه اش خواست خدا بوده است.»
-
حساسیت عجیبى به انتقال شهدا و مجروحین داشت و مى گفت:
«ما جواب خانواده اى را که جنازه شهیدش روى زمین مانده چه بدهیم؟»
سرانجام در اثر این تأکیدها و ضرورت مدنظر قرار دادن حقوق شهدا، مسوول تعاون قرارگاه نیز شهید شد.
-
وقتى در ارتباط با جریانات سیاسى از وى مى پرسیدند در چه خطى هستى؟ مى گفت:

«ما در خط ثواب هستیم.»

شهیدباقرى در مورد نیروهاى بسیجى مى گفت:
«این بسیجى ها امانتى الهى هستند که باید قدرشان را بدانیم و تمام سعى خود را در حفظ آنها بکار بریم. این بسیجى است که جنگ را اداره مى کند. تا زمانى که نیروى ایمان در آنها وجود دارد، جنگ به پیروزى مى انجامد»
شهیدباقرى همواره به دوستانش مى گفت:
«تا خالص نشوى خدا ترا برنمى گزیند. لذا باید سعى کنیم که خداوند عاشقمان بشود تا ما را ببرد.»

v   بخشی از وصیت‌نامه:

فعلاً انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای همه مستکبرین در آمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان
ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان هم سر جنگ داریم و در رابطه با این هدف جنگ با صدام یزید مقدمه است
در این موقعیت زمانی و مکانی، جنگ ما جنگ اسلام و کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت، خیانت به پیامبر اکر (صلی الله علیه و آله) و امام زمان (عج) و پشت پا زدن به به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هر گونه فداکاری بکند
در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی، جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام با خلوص نیت را پیدا کنیم
در مورد درآمدها، چیزی به آن صورت ندارم و همین بضاعت مزجاه را هم خمسش را داده‌ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند
در صورت امکان با لباس سپاه مرا دفن کنید.
درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان (عج)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی